احساس خوشبختی یک حس درونی است و با بیرون کمترین ارتباط را دارد.
در هر کتابی که بگردید و در هر جستجویی که به دنبال احساس خوشبختی باشید، نشانه هایی از جمله نوشته شده در بالا را می یابید. خوشبختی هیچ ارتباطی به دنیای بیرون، محرک ها و عوامل مرتبط با آن ندارد. تنها ارتباط میان خوشبختی درونی با بیرون را می توان کوتاه مدت، کوچک و ظریف دانست. به عنوان مثال شما با نمرات عالی از دانشگاه فارغ التحصیل می شوید و این حس خوشبختی تا مدت کوتاهی برای شما باقی خواهد ماند.
وقتی وارد حوزه کار شوید، اینکه در فلان درس ها نمره عالی کسب کرده اید به شما احساس خوشبختی نمی دهد، بنابراین، محرک ها در دنیای بیرون عمر کوتاهی دارند و در یک دوره کوتاه برای ما به ارمغان آورنده احساس خوشبختی و رضایت در زندگی هستند. آنچه که به شما کمک می کند این حس را بهتر و بیشتر جذب کنید، خوشبختی درونی است. در این مطلب بیشتر در این مورد و تاثیر آن بر رشد فردی، تمرینات کنترل احساسات و خوشبختی از نظر روانشناسی صحبت خواهیم کرد.
تمرین و مطالعه برای جذب افکار مثبت
خوشبختی چیست؟ پر کردن ارتباط بین آنچه هستیم و آنچه به نظر می رسیم.
دکتر جو دیسپنزا در کتاب شکست عادتهای کهنه در مورد احساس خوشبختی با استناد به شکافی سخن می گوید که بین آنچه واقعا هستیم و آنچه دیگران از ما می بینند صحبت می کند. بین این دو تفاوت های بسیاری وجود دارد و گزینه ی دوم بیشتر چارچوبی است که به دیگران نشان می دهیم و دوست داریم آنها با پارامتر های مشخصی شخصیت ما را بشناسند. یک نفر دوست دارد به عنوان فردی موفق شناخته شود، شخصی دوست دارد به عنوان هنرمند، و .. از او یاد کنند.
اما بخش زیادی از ما دیده نمی شود چرا که خودمان دوست نداریم آن را به دیگران نشان دهیم. در این میان، اگر بین این دو فاصله بیفتد، احساس خوشبختی از وجود ما خارج می شود؛ احساس خوشبختی به عوامل خارجی وابسته می شود و ما از درون خود غافل می مانیم و دائما به دنبال خوشبختی در حال دویدن خواهیم بود؛ زیرا محرک هایی که امروز به ما حس خوشبختی می دهند، فردا کارکردی نخواهند داشت. این به معنای همان خوشبختی از نظر روانشناسی است.
نقش کتاب در تغییر شخصیت انسانی
تمرینات کنترل احساسات در کتاب صوتی شکست عادتهای کهنه
دکتر جو دیسپنزا در بخش دیگری از صحبت هایش در مورد کنترل احساسات برای نیکبختی و لمس احساس خوشبختی در جوانی و سپس میانسالی صحبت می کند؛ اینکه این احساس باید به طور مستمر در کل زندگی و همه ی دوره ها جریان داشته باشد. به شرطی می توان این جریان را پیوسته برقرار کرد که به آن اعتیاد پیدا کنیم و آن را فقط از درون جستجو کنیم. حالا از خودتان بپرسید، احساس خوشبختی می کنید؟ نه؟ دلایلش را بنویسید تا ببینید کجای کارتان ایراد دارد. مگر برای همین به دنبال خوشبختی نبوده اید؟
برخی لایه های احساسی وجود دارند که از عوامل موثر روی ایجاد شکاف بین آنچه هستیم و آنچه مردم از ما می بینند، به حساب می آیند. باید این عوامل را شناسایی و برای کنترل یا بهبود یا تغییر شان تلاش کرد. از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- بی ارزشی
- شرم
- ترس
- خشم
- تردید به خود
- احساس گناه
- تجربه های گذشته
اینکه دوست ما احساس خوشبختی دارد و ما خیر، به این دلیل است که شرایط زندگی متفاوت است و اندازه ی شکافی که احساس خوشبختی ما را دستخوش تغییر می کند، در هر فردی متفاوت می باشد. بنابراین از مقایسه کردن دست بکشید. تمرینات کنترل احساسات برای اینکه بدانید لایه های احساسات تان چطور تغییر کرده و چطور باعث شکل گیری شخصی مثلا پرخاشگر، مهربان، کم ارزش، نگران و غیره برای شما شده است بسیار مفید خواهد بود.
به احساسات و رویداد های گذشته که مانع احساس خوشبختی هستند به چشم تجربه بنگرید.
بزرگترین اشتباه اکثریت افراد این است که گمان می کنند به خاطر یک رویداد ناگوار، تجربه بد یا وجود حسرت هایی در زندگی خود و مخصوصا آن اتفاقاتی که در جوانی یا سنین کمتر تجربه کرده اند، باید مابقی زندگی خود را در اندوه سپری کنند و این احساس خوشبختی هرگز سراغشان نخواهد آمد. تجربیات، بخش عمده و اساسی هر زندگی هستند. وقتی نام تجربه به گوش مان می خورد، بهتر به این درک خواهیم رسید که تمام رویداد های زندگی مان یک آزمون و خطا است و ما از پیش برای بی خطا بودن برنامه نویسی نشده ایم.
تمامی این مطالب گفته های دکتر جو دیسپنزا در کتاب شکست عادتهای کهنه است که می توانید نسخه صوتی آن را از سایت سکوی پرتاب تهیه نمایید. همچنین می توانید به سایر مطالب مرتبط با احساس خوشبختی در سایت سر بزنید.
نفوذ به مغز و یافتن منشا احساس خوشبختی
مغز یک اندام پیچیده است که محققان هنوز در تلاش برای رمزگشایی آن هستند. اما سیستم لیمبیک را به عنوان یکی از بخش‌های اصلی مغز شناسایی کرده‌اند که احساسات اصلی را مانند احساس خوشبختی، ناراحتی، عشق و درد کنترل می‌کند. هر چه زمان می گذرد ما بیشتر در مورد منشا احساسات پیچیده مان مطالب جدید می آموزیم. اما کدام احساسات به احساس خوشبختی منجر می شوند؟
- لذت
از یک سوپرایز گرفته، میل کردن غذای مورد علاقه، دیدن یک دوست تا به دست آوردن هدف خاصی که مدت ها دنبالِ آن بوده ایم، همگی باعث می شوند تا ما لذت را تجربه کنیم. لذت، احساس خوشبختی آنی تولید می کند و به همین دلیل توصیه کارشناسان بر ایجاد لذت شخصی تکیه دارد.
- قدردانی
وقتی تلاش سودمند مان از نگاه دیگران مورد ستایش قرار می گیرد قدردانی به وجود می آید، که یکی از احساسات کلیدی برای داشتن خوشبختی ِآنی است. قدردانی اعتماد به نفس شما را نیز افزایش می دهد.
- غرور
زمانی که هدفی به نتیجه می رسد، از توانایی هایی که در اختیار داریم به ما غرور دست می دهد. برخی آن را احساس خوشبختی نام گذاری می کنند. اما نمی توان آنها را بی ربط به هم دانست. هر موفقیتی در هر شکلی می تواند به بازتولید این احساسات منجر شود.
- آرامش
وقتی در شرایطی قرار بگیریم که احساس خوب و آسایش داشته باشیم، احساس خوشبختی به سراغمان می آید. قرار گرفتن در آرامش برای هر کس فراخور شرایط زندگی، سلیقه و علایق متفاوت است. بنابراین شما باید منطقه امن و آرام خودتان را به طور شخصی جستجو کرده و وارد آن شوید.
- سود
سود، معناهای متفاوتی دارد اما مهم ترین آن، معنای معنوی آن است. زیرا همانطور که در این مطلب به آن اشاره کردیم، احساس خوشبختی از درون و معنویت وجودی ما ساطع می شود.
