چقدر شرطی شدهایم، تمرینات تغییر باور
توانایی انسان در به یادآوری رویدادهای گذشته همیشه به نفع وی نبوده است. این توانایی انسان را وادار میکند در مورد مشکلات خود بارها فکر کند، در گذشته زندگی و اعمال خود و دیگران را قضاوت کند، و در نهایت آیندهای را برای خود پیشبینی کند که لزوما نه تنها پیشرونده نیست بلکه پسرونده است. بدینمعنا که قابلیت انسان در بازگشت به گذشته به نحوی است که میتواند آینده را براساس گذشته تصویرسازی و به واقعیت بدل کند.
دکتر جو دیسپنزا تمرینات تغییر باور و آموزش مراقبه را در اولویت آموزشهای خود قرار داده است. او در راستای درک بهتر افراد از چرایی و چگونگی تمایل بازگشت به گذشته و شرطیشدن همواره بحث از افزایش شناخت و آگاهی در مورد فرآیندهای ذهنی و عصبشناختی انسان میکند. او در تلاش است با جهانی کردن فعالیتهای خود تمرینات تغییر باور را به همگان آموزش دهد. به همین سبب یادگیری تعاریف بنیادی میتواند افراد را برای تصمیمگیری آگاهانه و تغییر باورهای ذهنی توانمند سازد. در ادامه ابتدا به توصیف مفاهیمی میپردازیم که در تمام کتابهای دکتر جو دیسپنزا، سمینارهای آموزشی به آن پرداخته میشود.
عادت– تکرار دائمی افکار، رفتارها و احساساتی که از یک فرد به صورت ناخودآگاه و خودکار بروز میکند، عادت میگویند. برای مثال به یک روز خود نگاه کنید و ببینید که آیا برای عمدهی رفتارهای خود برنامهریزی کردهاید؟ یا اینکه مجموعهای از این رفتارها در ذهن شما ثبت شده است و شما تنها به طور منظم آنها را تکرار میکنید. برای درک بهتر عادت، چگونگی شکلگیری و رهایی از عادت ها، کتاب شکست عادت های کهنه جو دیسپنزا را بخوانید.
تجربه– زمانی که سعی میکنیم دانش یا مفهومی را که آموختهایم در زندگی پیادهسازی کنیم تجربه شکل میگیرد. تجربه عموما از تعامل فرد با محیط بیرونی به وجود میآید.
احساس– بازخورد شیمیایی مغز در فرآیند تجربه احساس نام دارد.
خاطره– هر زمان که مغز رویدادی را با احساسی خاص ترکیب میکند، خاطره شکل میگیرد. وقتی به موضوعی، فردی، مکان یا زمان خاصی فکر میشود، احساسی در فرد برانگیخته میشود. این تغییر حالت در فرد، توجه مغز را به خود جلب میکند و تصویری از آن را ثبت میکند. این تصویر خاطره است. در واقع خاطره روایتی تصویری است که مغز نسبت به یک رویداد گذشته در خود ثبت میکند.
رهایی از شرطیشدگی، شرطیشدن چیست؟ و چگونه شرطی شدهایم؟
زمانی که به یک رویداد در گذشته بارها و بارها فکر میکنید و در این چرخه گرفتار میشوید، آیندهای که انتظار شما را میکشد تکرار همان گذشته خواهد بود. با صرف انرژی برای بازگشت به گذشته، بدن و ذهن شما از وضعیت عادی خارج میشود. و اگر مغز رویدادی را با احساسی خاص ترکیب کند و بر روی خاطرهای قفل شود، چرخهی حیات و تکرار آن رویداد در ذهن فرد دائمی میشود. این برانگیختگی احساسی موجب ایجاد افکار بیشتری میشود. حال تصور کنید که آن رویداد چه خوب و چه بد، احساسی را در فرد به جریان میاندازد.
آن احساس میتواند خشم، بیقراری، دلتنگی، تنفر، ترحم، عشق، غم و ناراحتی و امثال آن باشد. این احساس هر چه قویتر باشد وضعیت شیمیایی بدن تغییرات بیشتری را تجربه خواهد کرد. بنابراین احساسات فرد در ایجاد افکارش موثرند و افکار فرد در ایجاد احساسات وی دخیل است. بنابراین احساسات در بدن ذخیره و رویدادهای گذشته تبدیل به حالت زیستی و آینده قابل پیشبینی میشوند.
عادت به زندگی در گذشته
تمام هویت فرد از طرز تفکر تا فیزیک او را تحت تاثیر آن خاطره قرار میگیرد. اینگونه است که افرادی که آسیب روحی دیدهاند یا دچار شوک بعد از حادثه شدهاند به سختی میتوانند از آن گذشته عبور کنند. چرا که بیولوژی بدن همراه با احساسات فرد به چرخهی تکرار گذشته عادت کرده است و در طولانی مدت منجر به از دست رفتن سلامتی و زندگی فرد میشود. بنابراین میگوییم که فرد نسبت به آن رویداد شرطی شده است. چرا که با هر بار بازگشت به گذشته، تمامی احساسات و رفتارها مجدد از نظر شیمیایی و فیزیکی در فرد تکرار میشوند.
به نوعی فرد در زمان حال به زندگی در گذشته خو گرفته است. بدینگونه است که فرد عادت به زندگی در گذشته و در واقع تکرار روایتی یکسان در ذهن را به صورت روزانه تجربه میکند. این عادت ها به مرور زمان حالتی خودکار به خود میگیرند.
فردا برای این افراد بیمعنا است. تمام تصمیمات، افکار و اعمال آنها انعکاسی از تجربیات گذشته میشود. فرد همواره در جستجوی احساسات آشنا است. و بدن آنها به صورت خودکار حتی خیلی بهتر از مغز در انجام فعالیتهای روزمره وارد چرخهی اتوماتیک میشود. در این شرایط آینده ناشناخته و غیر قابل پیشبینی معنایی ندارد. تجربههای جدید در فقدان گذشتهی آشنا تبدیل به یک کابوس میشوند. آیندهی فرد همان گذشتهای است که هر روز دست به تکرار آن میزند.
امکانپذیری این امر را از نظر شیمیایی نیز میتوان اینطور شرح داد که به دلیل افزایش آدرنالین و سایر هورمونهای استرس در مغز است که به مرور زمان و با هر بار بازگشت به گذشته این مواد شیمیایی در مغز آزاد میشوند. و سپس فرد در ناخودآگاه خود و برای تجربهی آن احساس نیازمند بازگشت به گذشته میشود که نوعی اعتیاد را پدید میآورد.
تمرینات تغییر باور
دکتر دیسپنزا عقیده دارد که تنها راه خروج از فرآیند شرطیشدن فراتر از زمان بودن و غلبه بر خود است. او میگوید: “ما باید از سر راه خودمان کنار برویم.” در این مسیر، اولین گام پذیرش است. فرد باید بپذیرد که باورهای شرطیشده بسیاری دارد. تصمیم به تغییر و تبدیل کردن آن به هدف، دومین گام در مسیر رهایی از شرطیشدگی است.
مغز آرشیوی از تمام احساسات، رفتارها و آموختههای شما در تعامل با محیط بیرونی است. بنابراین برای شکست عادت های کهنه، فرد باید زیستن در ناشناخته را یاد بگیرد. اینکه در عمل فراتر از محیط و شرایط بیرونی فکر کند. در این شرایط تمام انرژی فرد صرف بازآفرینی گذشتهی آشنا میشود. فرد باید انرژی خود را تغییر دهد. در واقع باید تغییر باورهای ذهنی و تغییر ذهنیت برای رسیدن به سکوی پرتاب را در دستور کار خود قرار دهد. انرژی او باید معطوف به موضوع، زمان و مکانی شود که تجربهی ناشناخته را برایش به ارمغان میآورد.
با گذشت زمان با تمرینات تغییر باور و تغییر تفکرات و تصورات نسبت به دنیای بیرونی، دنیای درونی و زیستی فرد نیز متناسب با آن تغییر خواهد کرد. در این مرحله فرد آمادگی بیشتری برای تغییر اعمال و رفتار و انجام روزمره تمرینات تغییر باور دارد.
کتابی برای تغییر باورهایمان :
کتاب صوتی قدرت باور از جو دیسپنزا
عقاید جو دیسپنزا در فرآیند تغییر باور
در فرآیند تغییر باورهای ذهنی دکتر جو دیسپنزا عقیده دارد که هر آنچه را دربارهی افکار، رفتار، احساسات و عادتهای خود میدانید را بنویسید. بازنویسی و روخوانی این دستنوشتهها منجر به افزایش آگاهی افراد میشود. در نتیجه این افراد باید باور داشته باشند که این مجموعه از حالات و رفتار در واقع همان شخصیتی است که باید در درون آنها با انجام تمرینات تغییر باور تغییر کند. او معتقد است که این کار زمانبر است و باید برای آن زمان کافی گذاشته شود.
دکتر جو دیسپنزا میگوید: “برای خلق هویت جدید ویژگیهای شخصیتی مطلوب خود را بنویسید و آنها را با خود مرور کنید. بدانید که عادت های کنونی و احساسات فعلی شما نمیتوانند به آینده منتقل شوند. از خود بپرسید که خود ایدهآل شما چه رفتارهایی از خود بروز میدهد. در شرایط مختلف چه واکنشهایی را دارد و آنها را با خود تمرین کنید. در پایان روز تغییرات خود را اندازهگیری کنید. مغزتان را با تکرار آیندهای که برای آن دست به تصویرسازی ذهنی میزنید آماده کنید. شما میخواهید تبدیل به یک هویت جدید شوید پس آن را تمرین کنید. الگوی روابط اجتماعی خود را تغییر دهید و با افرادی که فکر میکنید موفق هستند بیشتر رفتوآمد کنید.”
افزایش قدرت افراد با تغییر باورهای ذهنی
تمرینات تغییر باورهای ذهنی منجر به افزایش قدرت افراد در خلق هویت جدید می شود. علاوه بر شنیدن کتاب صوتی جو دیسپنزا میتوانید از گامهای رسیدن به سکوی پرتاب موفقیت در زندگی که در کتابهای دکتر جو دیسپنزا به کرات بر آنها تاکید شده است استفاده کنید. دکتر جو دیسپنزا باور دارد که تمرینات تغییر باور، مراقبه و مدیتیشن میتواند رهایی فرد از شرطیشدگی را تضمین کند. او توصیه میکند هر فرد به طور روزانه باید مدیتیشن را انجام دهد و مابقی روز را با تمرکز بیشتری به سایر فعالیتهای خود برسد. تمرینات تغییر باور را در کتاب شکست عادت های کهنه جو دیسپنزا میتوانید بیاموزید. همچنین کتاب صوتی ماورای طبیعی شدن جو دیسپنزا دربهای تغییر، ماورای طبیعی شدن و راههای رسیدن به موفقیت را با تاکید بر تغییر ذهنیت گام به گام برای شما باز میکند.
گام هایی برای مراقبه و مدیتیشن
اگر برای اولین بار است که میخواهید مراقبه و مدیتیشن کنید، میتوانید از گامهای زیر به عنوان راهنمایی اولیه استفاده کنید.
- اول: زمان و مکانی خاص را برای ساماندهی به افکار خود انتخاب کنید.
- دوم: اگر افکار خود-تخریبگر به سراغ شما آمدند، آنها را در جایی یادداشت کنید تا کمرنگ شوند یا از بین بروند.
- سوم: با خاطرات، افکار و کارهایی که به ذهنتان میرسند مهربان باشید. زمانی که متوجه میشوید از زمان حال فاصله گرفتهاید سعی کنید که خود را دوباره برگردانید.
- چهارم: میتوانید چشمهایتان را ببندید یا به نقطهای که در مقابل چشمتان قرار گرفته است نگاه کنید.
- پنجم: تنفس خود را زیر نظر بگیرید و هر لحظهای که احساس کردید فکرتان جای دیگری است و ذهن از تنفس فاصله گرفته است، به آرامی خود را به زمان حال برگردانید.
- ششم: سعی کنید در لحظهای که در آن قرار گرفتهاید لذت ببرید. احساس شکرگزاری را به خود القا کنید.
- هفتم: به خودتان زمان بدهید و از هر پیشرفت و توجهی استقبال کنید.