پی بردن به دانش و شناخت ناخودآگاه و احساسات و بینش درونی به شناسایی الگوی ناخودآگاه و توانایی پی بردن به چیزهای غریزی بدون نیاز به استدلال آگاهانه را شهود میگویند.
علم به دو دسته تقسیم میشود: ۱) علم حصولی ۲) علم حضوری (علم شهود)
عده ای از فلسفه دانان معتقدند که علم شهود تنها به وسیله عقل امکان پذیر میباشد و گروهی دیگر میگویند علم شهود از طریق نفس انسان امکان پذیر است زیرا نفس ما را به یقین میرساند و نوعی معرفت و آگاهی نسبت به مسائل پیرامون تلقی میشود.
در زبان عرفان شهود به معنای غیبی و امور حقیقی میباشد و در اصطلاح مکاشفه و شهود همان دیدار با حق میباشد که تنها با چشم دل و بعد از تزکیه نفس و پاک شدن باطن صورت پذیر است گرچه بعضاً علم شهود را نه علم حضوری و نه علم حصولی دانسته اند و از آن به علم حقیقی یاد کردهاند و در واقع شهود، علم حضوری بی واسطه تعبیر شده است.
دیدگاه آیت الله جوادی آملی از علم شهود:
استاد بزرگوار جوادی آملی درباره خصوصیات شناخت علم شهود چنین میفرمایند؛ شخصی که دارای شناخت یا علم شهودی باشد با چشمان خود حقایق و چیزهایی را میتواند ببیند که دیگران توانایی دیدنش را ندارند و با گوشهایشان چیزهایی میشنوند که دیگران از آن محرومند و همان گونه که دیگران گرمای آتش را احساس میکنند و یا صداهای گوناگون را میتوانند تشخیص دهند و صاحبان آن صداها و معانی مربوط به آنها را میشناسند.
افرادی که دارای شناخت یا علم شهودی هستند نیز با نگاه کردن به اشیاء مختلف، مناظر یا اصوات گوناگون را بدون شک و تردید میبینند و میشنوند.
حتما بخوانید: ماورای طبیعی شدن
اولین شناخت شهودی در خواب نصیب انسان میشود:
رویاهای صادقانه که در آنها حقایق گذشته، حال و آینده که متعلق به فاصله های مکانی دور و یا نزدیک است مشاهده میشود، نشانه ی چشم و گوش باطنی انسان میباشند و البته در حالت بیداری نیز میتوان با چشم و گوش حقایقی از این قبیل را شاهد بود همانند حضرت یعقوب (ع) که قبل از اینکه پیراهن فرزندش یوسف (ع) را برای وی بیاورند بوی پیراهن را استشمام کرد و گفت، بدرستی که بوی یوسف را احساس میکنم اجرا مرا تکذیب نکنید و همینطور آنچه را که سیدالشهدا (ع) در عصر تاسوعا و روز عاشورا در کنار خیام حرم آل رسول دید و شنید همگی از این قبیل میباشند.
پاکی نفس و رسیدن به شهود:
در ابتدا ممکن است رسیدن به علم شهود کمی سخت باشد زیرا روح ضعیف است و حواس بیرونی و مزاحم مانع ادراک باطنی انسان میگردند در چنین حالتی با قطع سرگرمی های بیرونی در حالت خواب، زمینهی مناسب برای سفر درونی آغاز خواهد شد و چون با نفس تان قوی شد، نه تنها مشاهدات بیرونی ایجاد مزاحمت نمیکنند بلکه در شهود به او کمک میکنند و میتواند حقیقتی ملکوتی و جبروتی را کشف نماید.
اینگونه معرفت یا شهود، حصولی و اکتسابی نیست بلکه حضوری و ذوقی میباشد و بیشتر یافتنی است تا فهمیدنی. و شهود این نیست که با خواندن و نوشتن بدست آید بلکه با سلوک بدست میآید و رسیدن به شهود به معنای کشف کردن آن میباشد.
حتما بخوانید: کتاب صوتی ماورای طبیعی شدن اثر دکتر جو دیسپنزا
اشاره ی قرآن کریم دربارهی شناخت و معرفت به علم شهود:
در قرآن کریم چندین بار در مورد شهود اشاراتی شده است مانند، « و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض » نشان دادن و ارائه عالم ملکوت به انسان،تنها از راه علم شهودی و نه حصولی میسیر میباشد. « و اذا اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم الست بربکم فالوبلی » خداوند متعال در عالم ذر(عالمی غیر از عالم دنیا) انسان ها را بر نفس شان شاهد گرفت و نفس شان را نیز شاهد آنها قرار داد و بلافاصله از آنها پرسید، آیا من پروردگار شما نیستم؟
همه جواب دادند آری. و جالب آنکه نفرمود « الیس لکم رب » بلکه به من اشاره کرد. بنابراین شهود نفس، عین شهود ذات میباشد چنانکه فرمودند، « من عرف نفسه فقد عرف ربه » یعنی معرفت نفس مشابه معرفت پروردگار است نه اینکه بین آنها دو ارتباط لزومی برقرار باشد. بنابراین شناخت حسی انسان به منظور برقراری ارتباط او با دنیا میباشد و معرفت و علم شهودی غیر قابل انتقال است و در جهت ارتباط با حق میباشد.
کشف شهود، به گفته ی بسیاری از محققان و اندیشمندان به ویژه عارفان اسلامی، پس از وحی مطمئن ترین و ارزشمند ترین راه برای شناخت و درک حقایق عالم میباشد.
علم حضوری یا شهودی در کنار هم ما را به کشف شگفتیهای زیر میرساند:
۱- علم انسان به ذات خود نوعی دیگر از ادراک میباشد.
۲- مدرک یا عالم در اینگونه ادراک، نفس ناطقه است.
۳- علم انسان به ذات خود، از راه مثال و صورت ذهنی نیست، بلکه از این راه است که صورت عینی
ذات برای ذات حاضر است.
۴- علم نفس به خود بالفعل و همیشگی و فطری است، کسبی و قابل ذهول نیست.
۵- علم به علم کسبی بوده، از راه عقل تحقق می یابد.
۶- علم ذات به ذات از راه خود ذات است، نه امری خارج ذات؛ همچون صورت ذهنی.
۷- ذات مجرد در هر حال، برای ذات حضور دارد: حاضره للذات
۸- واجبال وجود به سبب تجرد از ماده، ذاتش از ذات خود محجوب نیست.
۹- ذات واجب برای خود حاضر است و از ذات خود، غایب و محجوب نیست.
۱۰- علم واجب به خود حضوری است، نه غایبانه.
۱۱- وجود ذات عین ادراک ذات است و نیز ادراک ذات عین وجود ذات. از اینرو، ‹‹لا تعزب عن
ذاتها››
۱۲- علم هر مجرد به مجرد دیگر در صورتی است که به آن اتصال یابد.
۱۳- علم واجب به صور علمی اشیا، از راه اشراق است.