استفاده از ضمیر ناخوداگاه توسط برخی از روانشناسان برای رسیدن به اهداف، پیشنهاد شده است. مهمترین علتی که باعث شده است آنها این پیشنهاد را به همه ارائه کنند، تغییر رفتار است. یعنی از طریق ضمیر ناخودآگاه میتوانید به تغییر رفتار خود برسید. نتیجه این تغییر رفتار نیز بهتر شدن خودتان و رسیدن به خواسته هایتان می باشد. این دسته از روانشناسان عمیقاً اعتقاد دارند که تقویت ذهن ناخودآگاه اگر به طور درست انجام شود می تواند هر فرد را موفق سازد. زیرا امروزه بشر بیشتر از همیشه احتیاج دارد تا بتواند از طریق رفتار خودش به موفقیت برسد. اما سوال اینجاست که آیا شما نیز چندین بار تلاش کرده اید تا به هدفی برسید اما نتوانسته به آن دست یابید؟ تا به حال چندین هدف برایتان دست نیافته باقی مانده است؟ برای دانستن پاسخ و رسیدن به اهداف میتوانید از ضمیر ناخودآگاه و قانون جذب کمک بگیرید.
آیا تا به حال استفاده از ضمیر ناخوداگاه برای رسیدن به اهداف را تجربه کرده اید؟
احتمالاً بیش از ۹۰ درصد مردم تا به حال استفاده از ضمیر ناخوداگاه برای رسیدن به اهداف را تجربه نکرده اند. زیرا غالب مردم اطلاع و آگاهی کافی نسبت به ضمیر ناخودآگاه ندارند. اما احتمالاً برایتان سوالاتی پیش می آید و می پرسید: ارتباط میان ضمیر ناخودآگاه و رسیدن به خواسته ها چیست؟ یا چرا باید به ضمیر ناخودآگاه توجه کنیم تا بتوانیم رفتار خود را تغییر دهیم و به خواسته های خود برسیم؟ برای اینکه پاسخ تان را به طور دقیق بدهیم ذهنتان را متوجه اهدافی که در زندگی دارید، خواهیم کرد. لذا از شما سوال می پرسیم که: آیا تا به حال تلاش کرده اید تصمیم خاصی بگیرید و بر آن پایبند باشید ولی نتوانستید ثابت قدم بمانید؟ یا اینکه چقدر تلاش کرده اید کمتر عصبانی شوید یا بیشتر با فرزندانتان وقت بگذرانید؟ احتمالا بسیاری تلاش کردند؛ اما مسئله این است که تا چه اندازه توانسته اید به اهدافتان نزدیک شوید؟
اینکه تمام افراد نتوانستهاند به خواسته و اهدافشان برسند، محرز است. زیرا علت به عدم استفاده از ضمیر ناخوداگاه برای رسیدن به اهداف مربوط می شود. احتمالاً شما هم شنیده اید که بسیاری گفته اند: برای رسیدن به اهدافمان تلاش های زیادی کردهایم اما نتوانستیم حتی به آنها نزدیک شویم. بی توجهی این افراد به ضمیر ناخودآگاه و قانون جذب باعث شده است تا تلاش های آنها در جهت رسیدن به اهدافشان نباشد.
چرا دکتر جان برگ استفاده از ضمیر ناخوداگاه برای رسیدن به اهداف را توصیه کرده است؟
دکتر جان برگ تقویت ذهن ناخودآگاه را موثر ترین راه برای ایجاد تغییرات رفتاری می داند. ایشان استاد روانشناسی در دانشگاه خصوصی ییل در شهر نیوهیون (NEW HAVEN) از ایالت کنتیکت آمریکا می باشد. شعار این دانشگاه نور و حقیقت است. دکتر برگ در مجله اینترنتی بهتر از خوب (greater good magazine) نظرشان را اعلام کرده اند. همچنین ایشان مدیریت آزمایشگاه ACME دانشگاه را نیز بر عهده دارند. او در طی تحقیقات خود اعلام می کند: اشکال در زمانی که میخواهیم به هدفی برسیم ولی در نهایت نمی توانیم به آن برسیم، در روش کار است. یعنی مشکل در روشی است که بیشتر ما افراد معمولی در پیش گرفته ایم و تغییری در آن ایجاد نکرده ایم. بر اساس تحقیقات دکتر برگ فرایند تصمیم گیری اکثر ما متکی بر بخش خود آگاه است. یعنی در یک کلام او می گوید: ما فقط قصد داریم به اهداف برسیم یا فقط در ذهنمان است که کارها را به طور متفاوت انجام دهیم. اما علم می گوید قصد کافی نیست.
چگونه دکتر جان برگ در کتاب جدید خود از تقویت ذهن ناخودآگاه می گوید؟
کتاب جدید دکتر برگ اهمیت تقویت ذهن ناخودآگاه را به گونه ای بیان می کند که هر فرد به فکر برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه در خواب میافتد. این استاد روانشناسی این گونه میگوید که اگر خواسته ها را به یک کشتی تشبیه کنیم، بخش ناخودآگاه تاثیر زیادی بر آن خواهد داشت. یعنی افکار موجود در ناخودآگاه می توانند جهت حرکت کشتی و حتی سلامت آن را تعیین کنند. این استاد دانشگاه میگوید: نکته اصلی اینجاست که ما متوجه تاثیر افکار ناخودآگاه نمی شویم. بلکه فقط می فهمیم که به اهداف خود نرسیده ایم و یا آنچه که خواسته ایم با آنچه که در عمل اتفاق افتاده در منافات است. لذا در زندگی به جای آنکه به اهداف خود برسیم فقط به مرور زمان از آن ها دور می شویم. به نظر شما آیا نباید با افکار منفی که مانع رسیدن به اهدافتان می شوند مقابله کرد؟ دقیقاً در همین زمان است که موضوع استفاده از ضمیر ناخوداگاه برای رسیدن به اهداف مطرح می شود.
چگونه به طور درست از افکار بخش ناخودآگاه ذهن استفاده کنیم؟
استفاده صحیح از افکارتان باید به گونه ای باشد که به فکر برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه در خواب باشید. اگر نتایج افکار شما به این موضوع یعنی برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه ختم نشود، باید بگوییم که اراده جدی برای خواسته خود ندارید. همچنین احتمال دارد تحت تاثیر افکاری قرار داشته باشید که مانع از تفکر صحیح در ذهنتان می شود. اجازه دهید از طریق ذکر یک مثال موضوع بحث را بهتر توضیح دهیم. در طی یک آزمایش از کشیش های جوانی که در کلیسای پرینستون میخواستند سخنرانی کنند، نتیجه جالبی به دست آمد. موضوع سخنرانی آنها در مورد کمک به افراد نیازمندی بود که به کمک دیگران احتیاج داشتند اما توان درخواست کمک را نداشتند. عمداً برنامه به گونهای چیده شد تا این کشیش ها نتوانند سر ساعت به سخنرانی خود برسد. در همین زمان در سر راه آنها فرد نیازمند فرضی قرار داده شد تا آنها را بسنجند. به نظر شما نتیجه چگونه خواهد بود؟
شاید دوست داشته باشید: کتاب صوتی ماورای طبیعی شدن اثر دکتر جو دیسپنزا
نتیجه آزمایش ارزش ها چه تاثیری در رسیدن به اهداف از طریق برنامه ریزی ناخودآگاه دارد؟
نتیجه ای که از آزمایش کشیش ها به عمل آمد این بود که هیچ کدام کمکی به نیازمند نکردند. این موضوع به وضوح تاثیر ضمیر ناخودآگاه و قانون جذب را بیان می کند. زیرا از این آزمایش فهمیدیم که کشیش ها به خاطر اینکه تاخیر بیشتری در سخنرانی خود نداشته باشند، کمکی نکردند. پیام مهمی که این آزمایش به همراه داشت این بود که علیرغم داشتن ارزش ها و مقاصد مختلف در بخش خودآگاه ذهن، اهداف دیگری به خاطر بخش ناخودآگاه محقق می شوند. یعنی ممکن است ارزش ها و مقاصدی در خودآگاه داشته باشید اما هدفهای دیگری غیر از آن ارزش ها را در ناخودآگاه بخواهید. پس اگر می خواهید به هدفی برسید باید عمیقاً آن هدف را بخواهید؛ لذا رسیدن به اهداف با استفاده از ضمیر ناخودآگاه امکان پذیر خواهد شد. نکته مهم دیگر اینجاست که اگر موضوعی را در بخش ناخودآگاه نخواهید، بخش خودآگاه بهانه های زیادی را برای منصرف کردن تان تولید می کند.
در چه صورتی ضمیر ناخودآگاه می تواند ما را به اهدافمان برساند؟
در صورتی استفاده از ضمیر ناخوداگاه برای رسیدن به اهداف موثر است که عمیقاً هدفتان را بخواهید. تنها در این صورت است که میتوانید کشتی ذهن خود را مدیریت کنید و در برابر باد های موقتی ایستادگی کنید. البته باید تاثیر شگفت انگیز محیط بر روی خواسته های شما را نیز متذکر شویم. زیرا همین محیط باعث می شود بدون آنکه متوجه شوید تحت تاثیر آن قرار گیرد و رفتارهای تان تغییر کند.